روز عشق و اولین بلیت قطار به نام تو
عزیز مامان امروز خیلی خوشحالم مامانی و میخوام این شادی رو با تو هم شریک بشم. همیشه وقتی بابایی میره سرکار من و تو هنوز تو خواب نازیم.میدونی امروز صبح وقتی چشمامو باز کردم چی دیدم؟ . . . یک شاخه رز قرمز کنار بالشم بابایی مهربون قبل از رفتنش اونو گذاشته بود تا من و تو یه روز عشق شاد رو شروع کنیم. عزیزم این اولین سالی هست که تو روز عشق تو رو هم داریم و هردومون خیلی زیاد شادیم. به محل کار بابایی زنگ زدم و از طرف هردومون ازش تشکر کردم راستی دیروز پیش فروش اینترنتی بلیت قطار برای عید نوروز بود. بلیت گرفتن رو بین من و بابایی و عمو علی تقسیم کرده بودیم. قرار بود عمو علی بلیط برگشتمون از مشهد رو بگیره و چون ظرفیت کوپه...
نویسنده :
مامان
12:56